یادداشت جلسه هشتم؛ جواد خضرایی
بسم الله الرحمن الرحیم
سودای وحدت
یادداشت از جلسه هشتم به تاریخ 6/3/94
قرن هجدهم با قرن هفدهم در این امر مشترک هستند که به عنصر وحدت بخش و وجود محور کلی در میان جزئی ها، باور دارند، هرچند که قرن هفدهم، آن را تغییر ناپذیر و جهان شمول و دست یافتنی می پنداشت، اما قرن هجدهم قیودی را برای آن پذیرفت. قرن هفدهم به سبب آن که از اصول آغاز می نمود و به پدیدارها می رسید، آن را خدشه ناپذیر می انگاشت، ولی قرن هجدهم از پدیده ها شروع می کرد و لذا نتایج حاصله را شرایط عمومی در نظر می گرفت، هر چند که آن را اصل می نمامید. اصول قرن هجدهم نسبی بودن را به همراه داشتند و لذا با انباشت تجریبات می توانستند خود مرحلهی پیشین برای اصلی دیگر به حساب آیند. با این حال همه این نتایج و به بیانی اصول، آوایی واحد را سر می دادند و هر کدام پلکانی برای سربرافراشتن اصل بالاتر از خود، محسوب می گردیدند.
آن دوران جهت به وحدت کشیدن عالم مضطر است و طرح وحدت برای عصر روشنگری ضروری می باشد. اساسا ادعای شناخت و معرفت و ادعای روشنگری بدون طرح وحدت امکان ناپذیر می باشد. امر متکثر و اجزای جدا افتاده از هم، فراچنگ نمی آیند، چه اینکه هر جایش را بگیری، جای دیگرش رها می شود. باید ارتباط وثیقی بین اجزای آن برقرار باشد تا در لابلای این پیوستگی و در هم تنیدگی، شاخه ای که همه به دور آن چرخیده اند را یافت. ریاضی و فیزیک به ما می گوید که زمانی می توانیم از دو چیز با هم سخن به میان آوریم که نهایتا آن دو چیز به یک کمیت قابل تحویل باشند.
آتش این وحدت بخشی در دوران روشنگری، به شدت شعله ور است و دستش به هر چه که برسد، زبانه اش آن را به آغوش می کشد. علم و خرد، پای خود را به درون هر جایی که بتوانند می گذارند و سرکشانه و سرخوشانه می خواهند همه چیز را علمی نمایند. هر آنچه که در این مسیر، مانع خرد شود باید فرو ریزد و دیگر بار به وسیله خرد، به نحوی علمی از نو بنا نهاده شود.
بگذارید دوباره تاکید کنم که طرح وحدت در دوران روشنگری باید به نحوی توضیح داده شود که اتفاقی که در این دوران افتاده است را آشکار کند. چگونه وحدت ممکن است وقتی ما قرار نیست از اصول شروع کنیم؟ شاید اگر می توانستید اضطراری را که در مورد وحدت روشنگری گفتید باز می کردید، یادداشتتان از این جهت روشنتر می شد. به کامنتی که برای آقای تکلو گذاشتم مراجعه کنید. آنجا کمی در این باره نوشتم.