حلقه متن خوانی فلسفه روشنگری

پیوندها

یادداشت جلسه چهاردهم؛ مرتضی شکاری

دوشنبه, ۹ شهریور ۱۳۹۴، ۰۹:۳۱ ق.ظ

به نام خدا

یادداشت جلسه چهاردهم

پیوستگی علم و آزمون تجربی

برای درک بهتر از مطلبی که بناست مطرح کنم به تشریح مثال فونتنل که در کتاب فلسفه روشنگری هم آمده  می پردازم. در این مثال فونتنل رویدادهای طبیعت را به یک صحنه بزرگ نمایش نشبیه می کند که تماشاگر این صحنه بزرگ نمایش سلسله حوادثی را مشاهده می کند و از همه این رویدادها لذت می برد. اما اگر  در بین تماشاگران یک فردی که تخصص وی مکانیک باشد حضور داشته باشد؛ موضوعی که توجه  وی را بخود جلب می کند مجموعه عواملی است که در پشت پرده نمایش اتفاق می افتد تا این سلسه حوادث با نظم مشخصی بروی صحنه نمایش اکران شود.

فونتنل می گوید فیلسوف به مثابه تماشاگر مکانیک عمل می کند.فیلسوف نیز به جستجو برای رموز نهان در طبیعت می پردازد ؛اما تفاوت اساسی این دو در این است که مکانیسم موجود در طبیعت آنقدر پیچیده و پنهان است که سالها به طول می انجامد تا پیچیدگی یک  پدیده را بررسی کنیم  

چنان که  در یادداشت های گذشته نیز به آن پرداختیم برای کشف  پیچیدگی مکانیسم پنهان در طبیعت باید به قوانین حاکم طبیعت مسلط شویم . و این تنها از راه شناخت جز به حز طبیعت حاصل می گردد. ماباید آنچه رادر این قوانین پوشیده است آشکار کنیم تا بتوانیم پدیده ای را بررسی کنیم.

ژرف نگری در یک پدیده است که انسان (پژوهنده ) را به مقصود مورد نظرش می رساند . پس از این که پژوهشگر نگاهی عمیق بر پدیده انگاشت برای دستیابی به قوانین پوشیده  از فرم اندیشه ای که قبلا از آن یاد کردیم استفاده می کند ،( تجزیه ونحلیل  و خلق دوباره )تفریق و جمع کردن یک پدیده است که راه را برای فهم روشن میکند .این عمل را  تجربه می گویند.فیلسوف برای رسیدن به قوانین علمی موجود در یک پدیده، آن پدیده را دوباره خلق و تجربه می کند برای همین همواره علم به همراه آزمون تجربی اش بوده است.

بنا برنظر دکارت «اگر طبیعت را صرفا به منزله حاصل جمع پدیدارهای آن تصور کنیم و تنها ترتیب وقوع رویدادها را در فضا یا توالی زمانی آنها را دنبال کنیم  به درک طبیعت موفق نمی شویم . این اصول را در جای دیگری جز قوانین حرکت نمی توان یافت. وقتی  همه این قوانین را شناختیم  وآنها را به بیان دقیق ریاضی فروکاستیم راه آینده علم را مشخص کرده ایم».

شعار این طرح دکارت این بود که«ماده را به من بدهید تا برای شما جهانی بسازم»

آنچه که در اندیشه دکارت مشخص است محوریت نقش پژوهنده (انسان) در شناخت طبیعت است . با اندکی تغییر در فیزیک دکارتی نیوتن روشی دیگر را مطح می کند. نیوتن دیگر به امکان تحویل فیزیک به هندسه اعتقاد ندارد .نیوتن نیز در جسنجوی اصول کلی ریاضی در پدیدار های طبیعت است اما دیگر به امکان تحویل فیزیک به هندسه اعتقاد ند ارد بلکه بیشتر طرفدار استقلال کارکرد و خصلت یگانه روش پژوهش علم فیزیک است و این خصلت برروش آزمایش و استدلال استقرایی استوار است.

تفاوت نگاه نیوتن و دکارت کاملا حس میشود . دکارت از منظر یک تجربه گرای اصیل به طبیعت نگاه می کند به تعبیری سلیس تر برای هرچیزی پابانی رادر نظر دارد، درحالی که نگاه نیوتن به تحلیل نگاهی پایان ناپذیر است . او هیچ پدیده ای را مطلقا نهایی نمی شمارد بلکه به عقیده او  هر تحلیلی باز هم تحلیلی دارد.

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۴/۰۶/۰۹
مدیریت

نظرات  (۱)

۰۹ شهریور ۹۴ ، ۰۹:۳۲ اباصالح تقی زاده طبری

نسبت به یادداشت های قبلی، این یادداشت بهتری است. ممنونم. تلاش کنید بیشتر درباره معنای تجربه در علم تامل کنید. چرا نیوتن را عالمی تجربی می دانیم اما در مورد دکارت، برخلاف آنچه شما در پاراگراف آخر گفتید، چنین نظری نداریم. آیا تجربه گرا نبودنِ دکارت به این معناست که او به جهان بیرون توجه نمی کرد، که می دانیم می کرد و شما هم در عبارات بالاتر از آن سخن گفتید. بنابراین در توجه نیوتنی به طبیعت و جهان چه اتفاقی افتاده است؟ در توجه نیوتنی به تجربه، قوانین طبیعی چه معنایی پیدا می کنند؟ آیا این معنا مشابه معنای قانون از منظر دکارت است؟

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی