یادداشت جلسه سوم؛ مهدی ملارستمی
در مورد این عبارت کاسیرر که: «هیچگونه گزارش اصیلی از تاریخ فلسفه نمیتواند به تاریخ محض بپردازد. بررسی گذشتهی فلسفی باید با جهتگیری تازه و با انتقاد از خود همراه باشد»، اشاره به این موضوع است که با ذهن خالی از جهتگیری فلسفی و یک ذهن کاملاً خنثی و بیطرف نمیتوان به تاریخ فلسفه پرداخت. هرگونه نگاهی به تاریخ فلسفه و سیر فلسفه به ناچار ذیل دیدگاه کنونی ما قرار دارد و همچنین بدنبال یافتههایی مبتنی بر قواعد تفکری خود است. هر فیلسوفی میتواند تاریخ فلسفه را بصورت نویی بازخوانی کند.
ضمناً بررسی گذشتهی فلسفی می تواند به غنای دیدگاه کنونی ما کمک کند. ممکن است این بررسی بصورت انتقادی کاستی های دیدگاه بررسی کننده را بیشتر کند و نگرش وی را مورد جرح و تعدیل قرار بدهد. جمله ی معروف کانت (برای دانستن شهامت داشته باش) در این زمینه می تواند این چنین تفسیر شود که هرگونه آگاهی و خرد خود را به محک تاریخ و گذشته بسپار و نتایج حاصل از آن را با شهامت بپذیر.
به نظر می رسد که درون مایه ی جمله فوق اشاره به ایده های پیشینی ذهن است. هرگاه با هر ایده ی پیشینی به تاریخ و یا تاریخ فلسفه نگریسته شود نتایجی حاصل می آید که مبتنی با همان ایده و جهت است. بازگشت به تاریخ صرفا غنای بیشتری به این تفکر می بخشد.
چگونه است که ما با ایدههای پیشینی امروزمان به تاریخ مراجعه میکنیم، آنگونه که خود نوشتهاید، و با این حال میتوانیم خود را به محک گذشته بیازماییم، باز همانگونه که خودتان تاکید کردهاید؟ خوب به عبارات کاسیرر توجه کنید که چگونه از گذشته در نسبت با حال سخن میگوید؛ گذشته از جهت امروز «تازه» میشود و در عین حال ما را در امروز در بوته نقد قرار میدهد. چگونه گذشتهای که با امروز به فهم میآید، میتواند ما را به نقد بکشاند؟
در ضمن یادداشتتان، عنوان نداشت.