حلقه متن خوانی فلسفه روشنگری

پیوندها

یادداشت اول؛ امیر راغب

دوشنبه, ۲۸ ارديبهشت ۱۳۹۴، ۰۷:۳۴ ب.ظ

درباره رساله «فلسفه روشنگری کاسیرر»؛

اندیشیدن به منزله­ ی فرم

آنچه جهان امروز را سامان داده است؛ بی­ تردید در نسبتی وثیق با عصری قرار دارد که در دوره­ بندی­های تاریخ اندیشه، به «عصر روشنگری» شهره است. اما این گزاره­ ی پرکاربرد، واقعا درباره­ ی وضع امروز جهان­مان به ما چه می­گوید؟ روشنگری حقیقتا چیست و چه نسبتی با مسائل اکنون ما دارد؟ برای پاسخ به این پرسش و تعیین نسبت با «عصر روشنگری» بد نیست تأملی هرچند کوتاه در پیرامون خودمان داشته باشیم و درباره ی پربسامدترین مولفه­ هایی که «مسئله­ ی تفکر» در جهان امروز ما را هدایت­گر هستند؛ درنگ کنیم.

امنیت، صلح، قانون، توسعه، حریم خصوصی، رسانه­ها، بیماری، جنون، خشونت... اینها فهرستی از دغدغه­ های نسبتاً عمومی انسان امروز است که موضوع اندیشه و به همان نسبت، مایه­ی بیم و امید همگانی بشریت می­باشد. بشریت امروز، همان اندازه که از وجود مسائل عصری خود، انگیزه و ای بسا امکان- حیاتش را اخذ می­کند، به همان نسبت نیز حیات او، توسط همین مسائل و عارضه­ های آن، تهدید می­شود. همه ی این مسئله­ ها را می­توان تحت یک دسته بندی کلی، مسائل مرتبط با «شکل زندگی» و «فرم»ِ حیات در جهان معاصر دانست؛ «فرمِ زندگی» در «جهانِ معاصر». هر دو وجه این معادله، حائز اهمیت است. از یک سو، مسائل مذکور، جملگی در پیوندی وثیق با شیوه­ ی زندگی همه­ ی ما قرار دارند و هر حالتی که داشته باشند، و در هر نسبتی که با ما باشند؛ کم یا زیاد، مثبت یا منفی، بر فرمِ زیستن انسان تأثیر می­گذارند. از سوی دیگر، اینها همه مسائل جهان معاصرند و دستکم آنکه سویه ­ی بحرانی آن در جهان معاصر، آشکار می­شود. بحران آزادی، بحران امنیت، بحران خشونت، اینها حوالت تاریخی عصر ما، عصر روشنگری هستند. عصری دوران­ساز که زیستن در این عصر، بدون اقتضائاتی که بر ویژگی­های عصری آن مترتب است – بخواهیم یا نخواهیم – میسر نیست. به بیان دیگر، ما از یک سو با ویژگی­های نوعیِ تفکر روشنگری و عقلانیت خاص آن مواجه هستیم، که خودش به مثابه یک «فرم»، مسائل جهان ما را به گونه­ ای بدیع، سامانی یکپارچه داده و جهان را به نحوی خاص، بر انسان مدرن که خود زاییده­ ی همین حوالت عصری است آشکار کرده است و از سوی دیگر، این «فرمِ روشنگری»، خودش فرمی مولد و «فرم دهنده» است که اَشکال جدیدی از نحوه­ ی زیستن و ایضا قلمروهایی نوپدید را با بحران­ها و امکان­ هایی تازه، ایجاد و ایجاب کرده است. برای مثال، «حریم خصوصی»، به فرمی جدید از بودن اشاره دارد که پیش از تحقق تاریخی فلسفه­ ی روشنگری جایی نه چندان دورتر از انقلاب فرانسه- هرگز امکانی برای وجود و ای بسا تفکر به آن، متصور نبوده است. اما فرمِ زیستنِ خصوصی، صرفا فراهم آمدن قلمرویی تازه برای زیستن نیست، بلکه به همان میزان، بحرانی در زیستن و تهدیدی برای زیستن هم هست. اینچنین، روشنگری، حامل فرمی فرم زدا و به تعبیر ژیل دلوز، نوعی قلمروزدایی و بازقلمروسازی توأمان است. و اینچنین ایده­ ی روشنگری، در حیثیت عصری خودش، با پیش و پس از خود، رابطه­ ای «بحرانی» - در هر دو وجه حلِ بحران و ایجاد بحران دارد. ایده­ ی روشنگری، فهرستی از پرسش­ها و سیاهه­ ای از پاسخ­های ایدئولوژیک جمعی اندیشمند دگراندیش نبوده است. بلکه روشنگری، فرم جدیدی از اندیشیدن به مسائلی بوده است که بحران­هایشان در ایستادن در برابر این فرم، به زبان آمده است. برای مثال، مسئله زیستن، از درون فرم روشنگری، با مسئله­ ی آزادی و مسئله­ ی امنیت، پیوند می­خورد و اینچنین، فرمی همچون «حریم خصوصی»، برای زندگی، طرح می­شود که حامل بحران­هایی برای زیستن در هر دو وجه پیشاروشنگری و پساروشنگری- است. اینچنین، نیروی دوران­ساز روشنگری، فارغ از مجموعه­ ای از پاسخ­ها به پرسش­هایی از پیش حاضر، همچون یک «فرم دهنده­ ی فرم زداینده»، اهمیت و ارزش فراتاریخی خود را می­یابد.

اندیشیدن به ایده­ی روشنگری، به مثابه یک «فرم»، اگرنه یگانه امکان، بلکه دستکم بهترین امکان گفتگو با روشنگری، در جهان امروز است. جهانی که در یک ادراک زیبایی­شناختی، «فرم» آن را هیچ شماتیکی بهتر از «تعلیق»، بیان نمی­کند. جهان ما براستی، در مرز میان  گذشته­ ی در معرض انهدام و آینده­ ی آماج ابهام، و در وضعیت تعلیق ایستاده است. نیروهای حافظ «گذشته» (همه­ ی نظام­های سنت ساخته و از جمله سنت روشنگری) تحت سخت­ترین حملات از سوی نیروهایی قرار گرفته­ اند که یگانه آینده­ ای را که برای بشریت نوید می­دهند، همانا «نابودی» است. اینچنین است که به نظر می­رسد، کماکان اندیشیدن به «روشنگری»، البته نه به مثابه پاره­ هایی به هم پیوسته از هنجارها و قوائد سنت ساز و یا سنت سوز، بلکه به مثابه «فرمی» که در شرایط معلق کنونی، هنوز بهترین شناسه­ ی «اکنون» است؛ برای صیانت از وضعِ اکنون «مای بشری» در برابر هجمه­ های ویرانگر، ضرورتی گریزناپذیر است. حتا اگر این گفتگو با روشنگری، به عبور از روشنگری و در عین حال، حفظ امکان­هایی باشد که «فرم روشنگری» برای انسان به ارمغان آورده است. هرچه باشد، بحرانِ کنونی در فرم، پاسخش را احتمالا باید در گفتگویی با فرمِ مولد این فرم بیابد.

«فلسفه­ ی روشنگری» رساله­ ی قلمی شده از سوی ارنست کاسیرر، اندیشمند شهیر آلمانی معاصر ( 1874-1945) بر آن است تا ایده­ ی روشنگری را نه به منزله­ ی یک «ایدئولوژی»، بلکه به منزله­ ی یک «فرم مولد» بیازماید. عنوان فصل نخست این رساله، که «یدالله موقن» آن را ترجمه کرده و انتشارات نیلوفر، برای نخستین بار در سال 1370 آن را منتشر کرده است: «فرم اندیشه عصر روشنگری» است که کاسیرر ذیل آن، ایده­ی راهنمای کتاب را تا پایان ترسیم می­کند. کاسیرر دربار ه­ی هدف خودش از نوشتن این اثر، می­گوید که او بر آن بوده است تا در فلسفه روشنگری، «نیروهای فرم دهنده درونی» جنبش روشنگری را از منظر ویژگی فرم دهنده­ ی آنها به زندگیِ انسان عصر رشنگری، از نظر بگذراند (ص 47). در ادامه، کاسیرر از «روانشناسی و نظریه شناخت»، «طبیعت و علم فیزیک»، «دین»، «نیروی امپریالیستی» و قوه­ی «تسخیر جهان»، قانون و «دولت مدرن»، و البته «علم زیبایی­ شناسی» و ایده­ ی «هنر مدرن»، به عنوان نیروهای فرم دهنده به حیات روشنگری نام می­برد و تلاش می­کند تا از مجرای این مولفه­ ها گفتگو با روشنگری به مثابه یک فرم را پیش برد. 

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۴/۰۲/۲۸
مدیریت

نظرات  (۱)

۲۸ ارديبهشت ۹۴ ، ۱۹:۳۶ اباصالح تقی زاده طبری

آغاز خوبی بر فلسفه روشنگری کاسیرر نوشتید، خصوصاً اینکه ما را متوجه خطری که با روشنگری می­آید کردید. اما این خطر چگونه چیزی است و با فراهم آمدن چه شرایطی برای بشر پس از این عصر ممکن شده است؟ در این یادداشت، روشنگری همچون فرمی از اندیشیدن لحاظ شده است و بنابراین، خطر روشنگری نیز باید با این فرم نسبتی داشته باشد. چه چیزی در فرم روشنگری است که خطرآفرین است؟ فهم این نسبت هم ما را به حقیقت خطری که در روشنگری هست، نزدیک می­کند، هم به چگونگی­های فرم اندیشه روشنگری. فکر می­کنم شما با توجه به خطری که ما با روشنگری، به ضرورت در آن می­افتیم، حرف مهمی زده­اید. البته من با شما موافق نیستم که بحران­های روشنگری «در ایستادن در برابر این فرم، به زبان آمده است». این بحران­ها با ایستادن در درون روشنگری و با ادامه دادن مسیری که روشنگری آغاز کرده است، به زبان آمده و به زبان می­آید. فکر می­کنم خوب است شما این مسیر را که در حلقه متن­خوانی­مان باز کرده­اید ادامه دهید و ما را نیز با خود هم­راه کنید؛ یعنی توجه به نسبت فرم روشنگری و خطری که با روشنگری می­آید. شاید کتاب دیالکتیک روشنگری از این جهت باید برای ما مهم شود.

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی